جدول جو
جدول جو

معنی پیشوائی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پیشوائی کردن
(هََ هََ لَ)
قیادت کردن. امامت کردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ قَ مَ)
گفتن از پیش، خبر دادن و آگاهانیدن از قبل
لغت نامه دهخدا
(هَُ)
پیشواز رفتن. پیشباز رفتن. پیشباز کردن. پذیره شدن.
- امثال:
سگ بخورد پیشواز گرگ میرود، طعامی بس ثقیل و ناسازوار است
لغت نامه دهخدا
(هََ / هََ کَ)
گستاخی کردن. بیشرمی نمودن:
سپر از غمزۀمست تو بیندازد چرخ
با دو ابروی تو خود کس نکند پیشانی.
نزاری
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیشوایی کردن
تصویر پیشوایی کردن
قیادت کردن امامت کردن رهبری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پیشواز رفتن استقبال کردن، یا مثل: سگ بخورد پیشواز گرگ میرود طعامی بس ثقیل و ناسازوار است
فرهنگ لغت هوشیار
گستاخی کردن بیشرمی کردن: سپر از غمزه مست تو بیندازد چرخ با دو ابروی خود کس نکند پیشانی. (نزاری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشوا کردن
تصویر پیشوا کردن
مقتدی کردن راهبر کردن رئیس قرار دادن
فرهنگ لغت هوشیار